سلنا

پنج ماهگیت مبارک

مثل باد گذشت و سلنا ماهه شد. با خنده ها و قهقه هایش با نگاههای متعجب با سر و  صدای شیرین انگشت خوردنش با قان و قون کردن هاش و حتی گریه هاش و اشکهای مرواریدیش که از چشمهای خوشگلش میاد. همه و همه گذشت . صد ساله بشی عزیزم. کم کم روزای پاییزی هم داره از راه میرسه. مهرماهم اومدو هوا کم کم داره سرد میشه و باید از لباسهای لختی خداحافظی کرد. اینم سلنا و پارمیس جون که تازه از مدرسه رسیده. این عکس مثل عکسی که من از دوران بچگیم داشتم.اینجا سلنا دیگه خودش بر میگرده. کم کم داره نشستن و تمرین می کنه.می ترسم بیوفته نگهش داشتم. راستی سالگرد ازدواجمون رفتیم آتلیه.اونجا سلنا همش گری...
17 مهر 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سلنا می باشد